«ساعت پنج بعدازظهر امروز در سینما رویال فیلم ایرانی که بتوسط شرکت سهامی پرسفیلم و آرتیستهای ایرانی در طهران برداشته شده است بمعرض نمایش گذارده خواهد شد...»
این آگهی در شمارهی ۲۱۱۰ روزنامهی اطلاعات مورخ یازدهم بهمنماه ۱۳۱۲ به چاپ رسید و حکایت از نمایش عمومی سومین فیلم بلند تاریخ سینمای ایران «حاجیآقا آکتر سینما» داشت. نمایشی که متاسفانه با اقبال خوبی روبرو نشد و باعث ایجاد موانعی در ادامهی مسیر فیلمسازی سازندهاش اوانس اوگانیانس شد.
اوگانیانس متولد سال ۱۲۸۰ و از مهاجرین ارامنهی روس بود که در سال ۱۳۰۸ وارد ایران شد. او که علاقمند به هنر سینما بود به فکر تاسیس مدرسهی سینمایی در ایران افتاد و با همکاری ساکوار لیدزه نخستین مدرسهی آرتیستی سینما را راهاندازی نمود. اوگانیانس با همکاری فارغالتحصیلان مدرسهی آرتیستی سینما و با استفاده از سرمایهی ساکوار لیدزه، صاحب سینما مایاک، موفق میشود نخستین فیلم تاریخ سینمای ایران را به نام «آبی و رابی» بسازد.
«حاجیآقا آکتر سینما» سال ۱۳۱۲ در تهران نمایش داده میشود. به گفتهی اوگانیانس ۱۵۰۰ تومان هزینهی ساخت این فیلم شده بود. فیلم سند تصویری بسیار معتبریست که دارای نکات دیدنی فراوان است. از جمله اعتباربخشیدن به هنر سینما که مورد علاقهی اوگانیانس بود و حقههای سینمایی بامزه که در برخی سکانسها مورد استفاده قرار گرفت. و از همه مهمتر، تصویریست از تهران قدیم که متاسفانه عکسها و تصاویر متحرک دیگری از آن دوران نداریم یا کم داریم.
فیلم حتی نتوانست سرمایهی اولیهخودش را بازگرداند. از جمله دلایل عدم توفیق تجاری این فیلم، اکران فیلم «دختر لر» نخستین فیلم ناطق به زبان فارسی به کارگردانی اردشیر ایرانی بود که علاوه بر کیفیت تکنیکی بهتر، ناظق به زبان فارسی بود و این امتیاز مهمی به شمار میرفت.
بازتاب فیلم در مطبوعات نیز چندان مناسب نبود و تنها دو نقد در روزنامههای اطلاعات و ایران به چاپ رسید که بیشتر به نواقص تکنیکی و فقر امکانات فیلم اشاره داشتند. در بخشی از نقد روزنامهی اطلاعات، شمارهی ۲۱۱۱ میخوانیم:
«فیلم مزبور نواقص زیادی داشت. قسمت تکنیکی فیلم مخصوصا هیچ رضایتبخش نبود. رویهمرفته این فیلم چنگی به دل نمیزند. فقط از این حیث که در ایران و بدست آرتیستهای ایرانی برداشته شده و مناظر تهران را نشان میدهد جالب توجه میباشد.»
با اینحال «حاجیآقا آکتر سینما» فیلمیست که میشود از پس تصاویر آن عشق سازندهاش به هنر سینما را دریافت. اما همانگونه که از عبدالحسین سپنتا هیچگونه حمایتی در جهت ترویج این هنر نشد از اوگانیانس هم حمایتی نشد و تمامی تلاشهایش به بنبست رسیدند. اوگانیانس سینما را دوست داشت و دلش برای سینمای ایران میطپید. این را میشود از خلال مطلبی که سال ۱۳۳۴ برای مجلهی ستاره سینما نوشت دریافت. در بخشی از این مطلب چنین میگوید: «صنعت فیلمبرداری در ایران امروزه مراحل ابتدایی را طی میکند و رو به ترقی است. گرچه ترقی آن نظر به کمی سرمایه و محدودبودن متخصص فیلمبرداری، خصوصا تکنسینها و دستگاه و لوازم خوب، خیلی کند و سخت انجام میگیرد. هر شرکت فیلمبرداری برای برآوردن مخارج خود مجبور است درآمد کافی داشته باشد تا بتواند خود را نگه داشته و فیلمهای بهتر و عالیتر تهیه نماید. از همه مهمتر اینکه صنعت فیلمبرداری ملی ما باید طوری توسعه یابد که بتواند فیلم نیز صادر کند و از این راه تا اندازهای جبران پولی را که برای وارنمودن فیلمهای خارجی از مملکت بیرون میرود بنماید که این خود مسئلهی اقتصادی مهمی را برای دولت تشکیل میدهد.»
21 شهریور روز ملی سینما مبارک
«ساعت پنج بعدازظهر امروز در سینما رویال فیلم ایرانی که بتوسط شرکت سهامی پرسفیلم و آرتیستهای ایرانی در طهران برداشته شده است به معرض نمایش گذارده خواهد شد...»