بهارلو در این متن با عنوان "«ساموئل خاچیکیان: یک گفتوگو»؛ مستندی گفتوگو محور" نوشته است:
«تابستان 1370 که روزهای متوالی را با ساموئل خاچیکیان برای گفتوگوی بلندی دربارۀ زندگی و فیلمهایش گذراندم، او در فضایی کاملاً صمیمانه به پرسشهای متعدد من پاسخ داد. آن روزها تنها ابزار کار من یک ضبط صوت کوچک با جلد چرمی قهوهای بود و بس. نه دوربین فیلمبرداری در اختیار داشتم و نه حتی دوربین عکاسی. بنابراین از آن گفتوگوی بلند نه تصویر و نه عکسی ثبت نشده است. حاصل چهل ساعت گفتوگوی ما چندین نوار صوت است، و کتابی که در سال 1371 با نام «ساموئل خاچیکیان: یک گفتوگو» و سپس در سال 1396 با عنوان «پروندۀ یک جناییساز: ساموئل خاچیکان» منتشر شده است.
خاچیکیان، یا آنطور که دوستان نزدیکش خطابش میکردند «ساموِل»، برای من فیلمسازی است، که در سالهای دهۀ سی و چهل، در میان همنسلانش، نمیتوانم کسی را از لحاظ بدعت و ذوقورزی در زمینههای فنی و صناعتی سینما همتراز او قرار بدهم؛ فیلمسازی که در طول آن دو دهه حضوری نظرگیر در سینما داشت، و با شور و شعفی وصفناپذیر سرِ صحنۀ فیلمهایش حاضر میشد.
هفت سال پس از این گفتوگو، امید نجوان هم برای انجام گفتوگوی کوتاهی، که قرار بود در مجلهای سینمایی منتشر شود، سراغ خاچیکیان رفت. ابزار کار او هم یک ضبط صوت بود، و فقط صدای خاچیکیان را ضبط کرد، و البته یک عکاس هم همراهش بود که چند عکس از گفتوگوشان ثبت کرده است. نجوان بیش از دو دهه بعد به صرافت افتاد که براساس همان مقدار صدایی که از گفتوگوشان باقی مانده فیلمی دربارۀ خاچیکیان بسازد. او بنیان فیلمش را بر گفتوگو گذاشته است؛ گفتوگویی که با کارکرد چاپ در مطبوعات انجام شده، و حالا میبایست شکل بصری به خود بگیرد، و در عین حال شواهدی را ارایه بدهد و اطلاعاتی را عرضه کند که هم جذابیت داشته باشند و هم حس پیگیری را در مخاطب تقویت کنند. بنابراین از بریدههایی از فیلمها و آنونسها و عکسهایی که از پشت صحنه فیلمهای خاچیکیان در اختیار داشته است، یا در اختیارش گذاشتهاند، به مقدار فراوان، استفاده کرده است.
«ساموئل خاچیکیان: یک گفتوگو» مستندی در ستایش و تقدیر از خاچیکیان است؛ و نجوان بهجز انتخاب صحنههای شایان توجهی از فیلمهای او، با نشاندن مسعود کیمیایی، هوشنگ گلمکانی و نظامالدین کیایی جلو دوربین و ثبت خاطرات و دیدگاههای ستایشآمیز آنها تلاش کرده است تصویر منصفانهای از کارنامۀ حرفهای خاچیکیان و گوشههایی از تاریخ سینمای ایران بهدست بدهد. خود «سامول» هم، با همان مقدار حرفهایی که نجوان در اختیار داشته، تلاش کرده است چنین تصویری از خود و سینمای ایران باقی بگذارد، و البته نجوان بختیار بوده که خاچیکیان، مثل همیشه، از فعالیت طولانی و حرفهای خود نه صرفاً از منظری انفرادی و مقطعی یا کاملاً شخصی، بلکه با چشماندازی وسیعتر و عمومیتر سخن گفته است.