آنچه بهانه سکوت را یک فیلم خاص میکند مضمون آن است که به زندگی در دوران همهگیری کرونا میپردازد. در واقع این فیلم شاید تنها فیلم سینمای ایران باشد که نه تنها بهطور مستقیم به آن دوران مرگبار میپردازد، بلکه در همان دوران در سال 1399ساخته شده است.
در مورد کارگردان فیلم بهانه سکوت میدانیم که ذبیح الله رحمانی متولد 1344 نویسنده چند کتاب داستانی، چند دوره بازرس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی بوده. او از معدود بازرسانی است که با اجرای قانون در مورد غیبت اعضای شورای مرکزی، سبب اخراج برخی از آنها شده است. همین جدیت او سبب دلخوری طولانی مدت از او شده است.
بهانه سکوت سومین فیلم رحمانی بعد از دل آرام ( ۱۳۸۳) و فصل سرد (۱۳۹۶) است و پس از آن نیز دو فیلم با محوریت زنان ساخته. ویژگی منحصر به فرد او در ساخت فیلم سبب شده لقب « سوپر لو باجت » به فیلمهایش داده شود. خودش میگوید فیلمهایش تاکنون زیر پنجاه میلیون تومان هزینه دربر داشتهاند. این بودجه محدود حتی در مورد فیلمهایی که در خارج از تهران ساخته هم شده هم صدق میکند. راز این ساخت فیلمهای کم هزینه به مدیریتش در زمان و فیلمبرداری کمتر از یک هفتهای فیلمها برمیگردد. خودش میگوید به عوامل دستمزد هم پرداخت میکند. تنها چیزی که میشود در مورد لوکیشن فیلمهایش گفت، این است که اگر نشانی و مشخصات خانهتان را پرسید، مراقب باشید دنبال استفاده از آن برای لوکیشن نباشد! مدیریت هزینه سبب شده او غیر از آثار خودش تهیه سه فیلم را نیز در کارنامه خود داشته باشد.
وقتی با چند تهیهکننده سینما در مورد سبک کار رحمانی و هزینه اندک ساختن فیلمهایش میپرسید، به شما میگویند اینگونه فیلمها شخصی محسوب میشوند و امکان نمایش عمومی نخواهند داشت. پس نمایش عمومی بهانه سکوت - گرچه در سینماهای هنر و تجربه - را میتوان یک حادثه تلقی کرد؟
اما آنچه که جدا از سبک فیلمسازی کارگردانش، بهانه سکوت را یک فیلم خاص میکند مضمون آن است که به زندگی در دوران همهگیری کرونا میپردازد. در واقع این فیلم شاید تنها فیلم سینمای ایران باشد که نه تنها بهطور مستقیم به آن دوران مرگبار میپردازد، بلکه در همان دوران در سال 1399ساخته شده. همین نکته سبب شده برخی از عوامل سازنده فیلم و نیز بازیگران آن طی فیلمبرداری به کرونا مبتلا شده و تا حد مرگ پیش بروند. خودش هم از این موضوع مستثنی نبوده و در آن دوران به این بیماری مبتلا شده.
به لحاظ مضمونی بهانه سکوت بیشباهت به فیلم تاکسی ساخته (جعفر پناهی، 1394) نیست. اگر در آن فیلم خود پناهی پشت فرمان ماشین خود برای صحبت با افراد مختلف صحبت میکرد، در بهانه سکوت هم یک فیلمساز به نام بهزاد که در دوران کرونا تبدیل به راننده تاکسی شده، زندگی مسافران خود را از نوع صحبت با گوشی خود تعقیب میکند. نقش کارگردان راننده تاکسی شده را خود ذبیح الله رحمانی به عهده گرفته؛ رانندهای که یک راوی خاموش هرگز با مسافران صحبت نمیکند تا ماسک زده آنها را به مقصد برساند.
ده مسافری که طی فیلم سوار تاکسی میشوند، بازیگرانی هستند که بهطرز عجیبی اسمشان بهعنوان نویسنده فیلمنامه نیز در تیتراژ آمده. ماجرا ازین قرار است که به هر بازیگر اجازه آزادی عمل داده شده تا بتواند قصه خود را طراحی و با نوع بیان خاص خود اجرا کند.
دوربین فیلم بیشتر صندلی عقب را در نماهایی فاقد تنوع در کادر میگیرد؛ جایی که مسافر هر سفر تنها نشسته و ماجرای خود را از طریق تماس تلفنی با شخصی دیگر با خود راننده تعریف میکند. برخی نماهای فیلم از جلوی خودرو با لنز واید فیلمبرداری شده که دفرمه شدن آدمها را نشان میدهد. بین مسافران که قشرهای مختلفی از مردم را دربرمیگیرند، یک پرستار نیز دیده میشود که از دشواریهای کارش میگوید. از جمله دغدغههای مورد اشاره در فیلم که همچنان از آن دوران در ذهنمان مانده، عذاب وجدان در امکان انتقال ویروس از شخص به نزدیکان مبتلا شده به ویروس است که به عذاب وجدان شدید فرد منجر میشود.
اما تلخترین واقعه فیلم ابتلای همسر بهزاد است که در پایان به حادثهای ناگوار منجر میشود. او که با کار رانندگی دست به یکی از مشاغل پرخطر آن دوران زده، برای جلوگیری از ابتلای همسر و فرزند خردسالش شبها در خودروی خود میخوابد. با این حال همسرش از همهگیری مصون نمیماند و فیلم پایانی تلخ را رقم میزند. نماهای نزدیک بهزاد که شبانه در خودروی خود به مرور خاطرات خود با خانوادهاش میپردازد، از جمله بهیادماندنیترین نماهای فیلم هستند. او عینک میزند تا فیلمهای خانوادگی را بتواند بهتر ببیند، اما این نکته سبب پنهان شدن چشمان اشکآلودش نمیشود. از یکی از نکات جالب فیلم این است که بدون استفاده از نور مصنوعی و حتی رفلکتور ساخته شده تا وجه مستندنمایی خود را حفظ کند. برای صحنههای شب نیز از نور موجود در خیابان استفاده شده.
هنگام مرور خاطرات شخصیت اصلی، ما شاهد پخش کامل فصل اولیه فیلم با حضور همسر و فرزندش در خودرو هستیم که در آن آرزوهای خود را برای آینده مرور میکنند. با وجود لزوم پخش مجدد این فصل برای درک رجوع تلخ دوباره فرد به مهمترین خاطرهاش، شاید پخش تکه تکه با کوتاهتر کردن این فصل میتوانست ریتم تندتر و درستتری به فیلم بدهد. همچنین میشد به استفاده از پلاستیک در تاکسیها در دوران همهگیری نیز به عنوان یک فکت تاریخی اشاره کرد. ضمن اینکه این امکان وجود داشت که گفتار کارگردان در ابتدای فیلم، بهجای صفحه سیاه روی تصاویر یا نوشته پخش شود.
طراح،کارگردان و تهیهکننده: ذبیح الله رحمانی. فیلمنامه : شیلا خوش اقبال، سوده ازقندی، ذبیح الله رحمانی،مرتضی اسماعیلی،نگار دوستی ثانی، آیناز شهابی ،شهروز الستی، شهره فرخی، ندا چتر آبنوس، مینا اینانلو، هدیه ادیبی فر، زینب عباسی و امیر عباس دبیری. تصویر برداری و صدا: محمد طاهرخانی. تدوین: جواد رحمانی آهنگساز و خواننده: سعید طاهرخانی. عکاس: تهمینه رحمانی. مجری طرح: محمد رحمانی. بازیگران: شیلا خوش اقبال، سوده ازقندی، ذبیح الله رحمانی، مرتضی اسماعیلی، نگار دوستی ثانی،آیناز شهابی، شهروز الستی، شهره فرخی، ندا چتر آبنوس، مینا اینانلو، هدیه ادیبی فر، زینب عباسی، امیر عباس دبیری.۷۰ دقیقه. نمایش در گروه هنر و تجربه.
خلاصه داستان : مردی بهنام بهزاد (ذبیح الله رحمانی) که فیلمساز است، در فضای رعب و حشت دوران کرونا به سر می برد. همسر بهزاد (شیلا خوش اقبال )کرونا میگیرد و او پسر بچه پنج سالهاش (امیر عباس دبیری) را به مادرش میسپارد. لاجرم در خیابان های خلوت شهر مشغول مسافر کشی و گوش دادن به مشکلات مسافران میشود.
نویسنده : محسن بیگ آقا
منبع : ماهنامه فیلم امروز شماره مرداد 1404