ایساتیس یک پدیدار شناسی پست مدرن
علیرضا دهقان را کم میشناسم به اندازه دانشجوی گریزپایی که در ترم اول دکتری هراز گاهی به کلاسم آمده اما در همین چند جلسه فهمیدم که خط فکری دارد، محکم است و جسور و ایساتیس هم اینطور بود.
علیرضا دهقان را کم میشناسم به اندازه دانشجوی گریزپایی که در ترم اول دکتری هراز گاهی به کلاسم آمده اما در همین چند جلسه فهمیدم که خط فکری دارد، محکم است و جسور و ایساتیس هم اینطور بود.
در جایی از فیلم «ترس از اشکهای واقعی» پیرمرد اهل معرفتی به ابراهیم، بازیگر سرگشته صحنه تئاتر که به دنبال معجزه است، برای رسیدن به مفهوم واقعی زندگی یا همان معجزهای که در جستوجوی آن است، توصیه میکند؛ رنجکشیدن را رنج مقدسی که ابراهیم بریده از خانواده و غرق در برهوت خودشناسی نافرجام با آن بیگانه نیست؛ ولی حالا فقط باید آن را جدی و تعیینکننده بداند.
«لعبتباز» بیش از آنکه اثری مستند و روایتگر، درباره به فراموشی سپرده شدن تدریجی یک هنر سنتی قدیمی و ارزشمند ایرانی و تلنگری به نهادهای تصمیمگیرنده برای ترویج دوباره آن باشد، اثری تغزلی درباره دلبستگیهای یک استاد خبره هنر خیمهشببازی به این هنرنمایشی و نفوذ آن به تاروپود زندگی شخصی و شغلی اوست.
«ترس از اشکهای واقعی» که اکنون در حال اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه است، میتوان تجربهگرایی امیراحمد قزوینی بهعنوان بازیگر در مقام یک کارگردان دانست و این با درونمایه خود فیلم هم نسبتی معنادار دارد.
ترس از اشکهای واقعی داستان بازیگر تئاتریست که میفهمد زندگی هم بهمانند اجراهای تئاتر اوست و حالا باید بهترین و مهمترین نقش خود را ایفا کند و کارگردان و نویسنده و تمامی عوامل این اجرا خود اوست.
شهر خاموش فیلمی نمادین، فرمیک، مضمون گرا، دارای درامی سنگین و بی رحمانه و به اصطلاح جشنواره پسند است که به تازگی در گروه هنر و تجربه به نمایش در آمده است.