نگاه منتقد ،محمد سلیمانی

«تدفین» عاشقانه‌ای تلخ بر بستر پیامدهای جنگ

«تدفین» عاشقانه‌ای تلخ بر بستر پیامدهای جنگ
«تدفین» عاشقانه‌ای تلخ بر بستر پیامدهای جنگ است. رازی سر به‌مهر، آرام‌آرام گشوده می‌شود و محمد‌باقر که سال‌هاست پاسخ منفی دایی‌اش به ازدواج او با ریژوان و واکنش مردم روستا آزارش داده است، برای رسیدن به عشقش گام در مسیری دشوار می‌گذارد.

«تدفین» عاشقانه‌ای تلخ بر بستر پیامدهای جنگ است. رازی سر به‌مهر، آرام‌آرام گشوده می‌شود و محمد‌باقر که سال‌هاست پاسخ منفی دایی‌اش به ازدواج او با ریژوان و واکنش مردم روستا آزارش داده است، برای رسیدن به عشقش گام در مسیری دشوار می‌گذارد.

نگاه تجربی فیلمساز به مضمونی که سال‌هاست در سینمای ایران و جهان به آن پرداخته می‌شود، تدفین را تا حدودی از نگاه بیانیه‌ای به موضوع تبعات جنگ در زندگی اجتماعی خانواده‌ها دور می‌کند؛ همان آفتی که بسیاری از فیلم‌های ضد‌جنگ دچارش شده‌اند و با‌ توجه به نوع رویکرد سازندگان‌شان، گویی گریزی هم از آن نداشته‌اند.

کارگردان تدفین در طراحی ساختار روایی و بصری اثر می‌توانست با در نظر گرفتن سهمی بیشتر برای پرداختن به زندگی مردم روستا در کنار تمرکز روی روابط عاطفی و دوستانه محمدباقر و توماج، گرداننده یک کافه محقر بین‌راهی، ارتباط موثرتری با مخاطبانش برقرار کند.

اما او سعی می‌کند در کنار سهم کمی که برای به‌تصویرکشیدن زندگی اجتماعی در روستا و برخورد مردم با محمد‌باقر قائل شده است، ارتباط عاطفی ویژه محمد‌باقر و دختردایی‌اش ریژوان را به‌گونه‌ای از کار در بیاورد که سهم ایجاد ساختار زیباشناختی برای رفتن به سمت چنین مضمونی محفوظ بماند. ارتباط محمد‌باقر و ریژوان از طریق رد‌وبدل کردن نوار صوتی ـ مثلا به‌جای نوشتن متن‌های عاشقانه ــ انتخابی تجربی برای رسیدن به ساختار زیباشناختی در ایجاد ارتباط نزدیک‌تر و موثرتر بین مخاطب و اثر هنری است.

ضمن این‌که هیچ‌گاه تصویری از ریژوان در سراسر اثر نمی‌بینیم، شنیدن صدای او می‌تواند یک افزونه کمکی به تقویت ساختار دراماتیک اثر در نبود شخصیت‌های فرعی در پیکره فضاسازی اجتماعی روستا و حضور کم‌رنگ خانواده محمدباقر درآن باشد.دراینجا حضور دایی محمدباقر در لحظاتی از اثر هم توانسته پاسخ مناسبی به سوالات مخاطب درباره محمدباقر و پدرش، در شکل‌گیری هسته مرکزی مشکلات اجتماعی موجود بین شخصیت‌های اثر باشد.

نگاه فیلمساز به پدرمحمدباقرکه به واسطه اقدامی درسال‌های جنگ، حالا به شخصیتی منفور در میان مردم روستا و بستگانش تبدیل شده است، غمخوارانه و درقامت یک قربانی پیامدهای جنگ است که در کنار چالش‌های محمدباقر بازندگی اجتماعی پیرامونش درساختار تجربی اثر،فضای مورد‌نظر فیلمساز را برای پرداختن به زندگی شخصیتی مانند توماج که تنها پناهگاه محمدباقرو پدرش در بیرون از محیط روستاست ایجاد می‌کند. توماج که سرنوشتی تقریبا مشابه محمد‌باقر دارد و عشقش را در سال‌های دور از دست داده است، وزنه مناسبی برای ایجاد تعادل بین دو زندگی از دست‌رفته و ایجاد امکان برای قضاوت نهایی مخاطب درباره تصمیم محمدباقر وتوماج برای عبور ازبحران به بهای ورود به موقعیتی سهمناک در عرصه تصمیم‌گیری برای حل مشکل محمد‌باقر ورساندن اوبه آرزویش است.درهم آمیختگی صداقت و دروغ برای باز‌کردن راهی میانبر به رستگاری عاطفی محمدباقر و فضاسازی کافه روباز توماج با گل‌کاری محیط و به‌ویژه نفربر نظامی رهاشده در آن، باعث‌شده که فیلمساز درعین وفاداری به واقع‌گرایی در پرداختن به واقعیت‌های پیرامونی شخصیت‌های اصلی، شیوه‌های بیانی تازه‌ای را هم تجربه کند. تدفین، باند صدای قوی و پرباری هم دارد و استفاده از افکت‌های صوتی برای بازگشت به گذشته، بدون نشان‌دادن تصاویر جنگی از ویژگی‌های فنی در‌خور تأمل آن به‌شمار می‌آید.

نویسنده سید محمد سلیمانی ،روزنامه جام جم 


مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، به عنوان زیر مجموعه سازمان سینمایی وزارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از تهیه کنندگان و فیلمسازان این حوزه که علاقمند به حضور در اکران فیلم‌های هنری و تجربی در قالب «گروه سینمایی هنر و تجربه» دعوت می‌نماید. نمایش‌های سینمایی هنر و تجربه برنامه‌ای جامع برای عرضه فیلم‌های ارزشمند و غیرتجاری است که نمایش آنها می‌تواند افقهای جدیدی در دیدگاه سینمایی پیشنهاد کند و برای توسعه زبان سینما دست به تجربیات در شیوه‌های بیانی بزند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند.
نشانی: خیابان ولی عصر ، بالاتر از پارک ساعی ، نرسیده به توانیر نبش کوچه لنکران(احتشام سابق) ، طبقه سوم
کدپستی : 1434843619 - تلفن : 02188673281 - 02188673280