عباس نصراللهی روزنامه نگار و منتقد سینما
سینمای ترکیه همانند سینمای ایران و مصر تا دهه 1960 میلادی راه پیشرفت و گسترش را بنا به دلایلی در کنار هم طی کردند و شباهتهای فراوانی هم بین این سینماها میتوان یافت. هم از نظر ایدههای تماتیک و هم از نظر پیادهسازی و کارهای تکنیکی، این سینماها در یک مسیر گاه برمیداشتند. طبیعی است که همه این سینماها، با توجه به تولیداتشان، دورههای مختلفی را از سرگذرانده باشند، یعنی همانطور که سینمای ایران دورهای طولانی را به ساخت فیلمفارسیها اختصاص داد، سینمای ترکیه نیز درگیر ساخت ملودرامهایی از جنس همین فیلمفارسیهای ایرانی بود. اما دقیقا در مسیری که این دو سینما (و البته سینمای مصر با سرعتی کمتر) طی میکردند، کارگردانانی بودند که خلاف مسیر مرسوم این سینماها در آن زمان گام بردارند و فیلم بسازند. اصطلاحا موج نو سینمای ایران و ترکیه که در دیگر کشورهای جهان هم رخ داده بود، با حضور فیلمسازانی که نگاهی متفاوت داشتند، شکل گرفت.
سینمای ترکیه بین سالهای 1950 تا 1970 دوره طلایی خود را میگذراند و کارگردانانی پا به میدان گذاشته بودند که فیلمهای در اصطلاح واقعگرای سوسیالیستی (فارغ از اینکه تا چه حد از لحاظ تئوریک چنین ترکیبی مقبول است) را میساختند. فیلمهایی متناسب با حال و روز مردمان ترکیه (و به خصوص مردمان حاشیه و روستا) که متاثر از نئورئالیسم ایتالیا و موج نو فرانسه بودند. اما در عین ناباوری، چنین فیلمهایی که کاملا خلاف جهت فیلمهای ملودرام و جریان اصلی سینمای ترکیه بودند، مورد توجه قرار گرفتند. کارگردانان جوان و سرکشی چون ییلماز گونی و شریف گورن با فیلمهای راه، امید، درد و... عرصهها و راه حلهای جدیدی را به روی سینمای ترکیه و جهان گشودند و متین ارکسان با فیلمی چون تابستان خشک تصویری واقعی را از زندگی مردمان ترکیه به نمایش گذاشت. همچنین همپای این کارگردانان، عمر لطفی عقاد، عاطف ییلمازو عثمان سدن سینمایی که با نام یشیل چام شکل گرفته بود را قوام بیشتری بخشیدند و فیلمهایی ساختند که علاوه بر سویههای رئالیستی جذاب در قصهگویی و ایدههای نو برای روایت، در تکنیک هم کاملا همپای بهترین فیلمهای اروپایی آن زمان حرکت میکردند.
اما سینمای ترکیه تا اوایل دهه نود با همین قدرت و ساخت فیلمهای زیاد و پرفروش به کار خود ادامه داد تا اینکه پای سریالهای پرطرفدار که عموما تلفیقی از ملودرامهای دهه چهل و پنجاه سینمای ترکیه و سریالهای شبکههای تلویزیونی اروپا و آمریکا بودند به میان آمدند و سینمای ترکیه را تحت تاثیر قرار دادند. طوری که شاید عموم مردم تا همین چند سال قبل، فکر میکردند تمام سینما و تلویزیون ترکیه در چنین آثاری خلاصه میشود. اما شروع قرن جدید، شروع ظهور فیلمسازانی جذاب و پرکار در سینمای ترکیه بود. فیلمسازانی که همانند دهه پنجاه و شصت میلادی آمده بودند تا حرفهای تازهای بزنند. حالا سینمای ترکیه بیش از همیشه تحت تاثیر سینمای ایران (خصوصا موج نو و به طور خاصتر عباس کیارستمی) و موج نو سینمایی بود که در دهه شصت میلادی شکل گرفته بود و آماده بود تا اینکه گامهای بزرگتری در این عرصه بردارد.
سینمای نسل جدید ترکیه ترکیبی اعجابانگیز از حضور فیلمسازانی است که خود را از بند سنن و رسوم رها نمیدانند و با پیشرفت ظاهری ترکیه در برخی امور مخالف هستند و در عوض تلاش میکنند تا بافت حاشیهنشین و اصیل ترکیه را در فیلمهایشان بازنمایی کنند. حالا باید به این دغدغه ایدههای داستانی متنوع و قدرت قصهگویی را نیز اضافه کرد که این قدرت قصهگویی از تسلط فیلمسازان نسل جدید ترکیه نسبت به ادبیات خود و جهان میآید. گرچه که سبک بصری فیلمسازان نسل جدید ترکیه تقریبا بر یک مدار مشخص و همگانی حرکت میکند (مانند تمام موجهای دیگر) اما همین سبک بصری هم شایان توجه است.
نوری بیلگه جیلان به عنوان بزرگترین نام در بین اسامی دیگر، که اکنون یکی از سردمداران سینمای هنری ترکیه و البته جهان است، برنده نخل طلای کن برای فیلم بزرگی چون خواب زمستانی است و خود بارها اذعان کرده که تحت تاثیر عباس کیارستمی فیلم میسازد، نماینده سبک بصری فیلمسازان ترکیه است. لانگشاتها، مرزبندیها و چهرههایی مغموم و خسته که در کلوزآپهای فراوان نمود پیدا میکنند، همگی درون قاب دوربینی آرام و کم تحرک چای گرفتهاند، کاری که به شکلی دیگر سمیح کاپلان اوغلو، رها اردم، یشیم استااوغلو زکی دمیرکوبوز، درویش زعیم و چند فیلمساز دیگر انجام میدهند.
هرچه که هست، سینمای نسل نو ترکیه با این فیلمسازان دغدغهمند و کاربلد، سینمای قابل اعتنایی است که گویی نسبت به سریالهای پرشمار این کشور، از یک سیاره دیگر آمده و کمکم خود را به عنوان یک سینمای قابل اعتنا و مهم جا انداخته است، سینمایی که حالا مخاطبانش منتظر ساخت فیلم از جانب هر یک از این نامهایی که برده شد هستند، زیرا هربار میتوانند قصهای نو، روایتی تازه و البته جغرافیایی ناشناس را درون این فیلمها کشف نمایند.
منبع : روزنامه هم میهن 27 شهریور