هاجرت تاکنون موضوع آثار سینمایی متعددی بوده است و فیلمنامه نویسان و کارگردانان بسیاری از زوایای گوناگون به این پدیده مهم دهههای اخیر در کشورهای مختلف پرداخته اند .برخی با نگاه جانبدارانه و غالباً سیاسی به دنبال بازخوردهای خاص در میان مخاطبان ویژه خود بوده اند و برخی با نگاهی جهان شمول تر و متکی بر پرداخت دراماتیک و موثر با انتخاب مخاطبانی از اقشار گوناگون ، نگاهی انسانی به این مساله مبتلا به جوامع امروز داشته اند .«نانوشته» با ساختاری اپیزودیک سعی میکند در دسته دوم قرار بگیرد. هر اپیزود ، نگاهی خاص به شخصیتهای اصلی درگیر مهاجرت دارد . از خود کسانی که قصد مهاجرت دارند تا افرادی که در ازای دریافت پول به عبور غیرقانونی آنان از مرز کمک میکنند .ساختار اپیزودیک در این اثر نگاهی فراتر از یک شیوه بیانی آزموده شده برای طرح یک مضمون اجتماعی دارد چرا که هر یک از این اپیزودها به کمک چند داستانک و پرداخت و معرفی پردامنه تر وقایع و شخصیتها و فاصله گرفتن از پرداخت شبه مستند به ویژه در اپیزود دوم میتوانستند یک اثر نیمه بلند مستقل باشند. ولی حالا که با پرداخت فعلی در کنار هم قرار گرفته و یک اثر بلند سینمایی را شکل دادهاند ، میتوانند به گونه ای مکمل یکدیگر هم باشند .
اگرچه در نگاه کلی اجزای این چهار اپیزود به جز موضوع مهاجرت ارتباط معناداری با هم پیدا نمیکنند ، ولی در نگاهی عمیق تر میتوان دریافت که به ویژه در اپیزود اول و چهارم که شخصیتهای زن اثر درگیر ارتباط های عاطفی هم هستند، فیلم سعی میکند از روایت مستند گونه یک رویداد تلخ و تراژیک فاصله بگیرد تا وادار به قضاوت و جانب داریهای صریح از یک رویه سیاسی اجتماعی و حتی فرهنگی نشود.
در اپیزود اول زن افغانستانی که باردار هم هست از همسرش جدا افتاده و سعی دارد خودش را به او برساند. ارتباط عاطفی بین او و همسرش که از طریق تماس تلفنی برقرار است و گفتگوی او با دختر عروسک سازی که در کنارش زندگی میکند و از عشق و دوست داشته شدن با او حرف میزند ، فضایی ایجاد میکند که پایان تلخ و غمناک اپیزود به نوعی تلطیف شود. در اپیزود چهارم هم ارتباط عاطفی زن انگلیسی با همسر مهاجرش «سامی» در زمانی که او به دلیل پایان مدت زمان اعتبار ویزایش توسط پلیس مهاجرت دستگیر میشود ، ساخت و پرداختی درست و تاثیرگذار دارد. این اپیزود که نسبت به اپیزودهای قبلی سر شکل حرفهای تری هم دارد ، ادامه مناسبی برای روایتهای قبلی درباره شخصیتهایی است که هیچ کدام در شرایطی که تصمیم به مهاجرت به آن ها تحمیل کرده است ، زندگی آرام و قابل قبولی ندارند .
در اپیزود دوم ، مادر و پسر مهاجر که در سخت ترین شرایط منتظر خروج از یونان و ورود به دنیای جدید هستند ، ناخواسته در شرایطی قرار میگیرند که باید برای نجات خود از وضع بغرنجی که گرفتارش شدهاند ،تصمیم مهمی بگیرند که ناخودآگاه قضاوت مخاطب و نه فیلمساز را در پی دارد .
در اپیزود بعدی که بدون هرگونه فاصله گذاری به اپیزود قبلی متصل میشود ، قصه زندگی سامی روایت میشود که همسرش ارتباط عاطفی عمیقی با او دارد و اوج آن را هم در سکانس ملاقات در بازداشتگاه اداره مهاجرت شاهد هستیم و مخاطب اثر اولین بار در کنار مشاهده موقعیتهای متفاوت شخصیتها در برخورد با پدیده مهاجرت، این بار در برابر یک شرایط تازه عاطفی قرار میگیرد و قضاوتش نسبت به آنچه که تاکنون دیده اصلاح میشود .
در اپیزود بعدی ، شاهد شرایط عاطفی بغرنج مادری هستیم که از طریق تصویر مانیتور در دادگاه مهاجرت حضور پیدا میکند .در اینجا ، شخصیت اصلی یک مهاجر قانونی است که در دادگاه مهاجرت نقش مترجم را به عهده دارد . مواجهه او با شرایط دشوار دیگر مهاجران به ویژه رابطه عاطفی مادر و فرزندی که فقط از طریق تصویر تلویزیونی داخل دادگاه در ارتباط هستند و منع قانونی ارتباط برقرار کردن با متهمان و ضمانت کنندگان ایشان ، تصویری روشن و موثر از دو طیف از مهاجران به ویژه در کشورهای اروپایی و از جمله انگلستان که قوانین سخت و غیر قابل انعطافی هم درباره مهاجرت غیرقانونی دارند ارائه میکند .
اپیزود چهارم باز هم نسبت به اپیزود قبلی ساختار حرفهای تری دارد .جایی که دوربین آرام آرام به چهره مهاجر مترجم در میان شلوغی و همهمه جمعیت در دادگاه نزدیک میشود، نشان از حضور کارگردانی دارد که سعی میکند با ایجاد موقعیت تصویری جدید ، تعریف تازهای از تنهایی مترجم و تلاش برای سرکوب کردن حس کمک به هموطن برای پرهیز از اخراج شدن ارائه کند . جایی که کودک خردسال از روی تصویر تلویزیون دست مادرش را لمس میکند، وقتی در کنار ارتباط عاطفی سامی و همسرش قرار میگیرد ، نگاه تجربی فیلمساز در پرداخت روایتی متفاوت از مهاجرت و زیرساختهای فکری و اجتماعیاش شکل میگیرد و قابلیت تحلیل پیدا میکند .برگ برنده «نانوشته» در ارتباط برقرار کردن با مخاطب ، همین فضاسازی عاطفی در میانه تلاش برای ارائه تصویری نسبتا واقعی و بدون قضاوت های صرفاً احساسی از رویدادی است که تلخی و رنج در آن نهادینه شده است
نویسنده : سید محمد سلیمانی
منبع : جهان سینما