نانوشته درباره مقصدی است که پناه نیست
امشان جایی نوشته نشده و هویتشان در ابهام و وجودشان زیر سؤال است. بحران بزرگ و پرسروصدای جوامع مختلف هستند، مشکلاتشان اما خفته در سکوت اجباری استیصال است. به اجبار یا به انتخاب، در جستوجوی زندگی، سفر کردهاند اما مقصد برای آنها که مُهر مهاجر غیرقانونی بر پیشانیشان نشسته، نه پناه که برزخ است؛ برزخی که شاید شناخت مختصاتش از قبل، قدم گذاشتن در این سفر را متزلزل میکرد. «نانوشته» که این روزها در گروه هنر و تجربه به نمایش عمومی رسیده، حکایت همین سفر و رسیدن به برزخ است.